در اتفاقاتی که این چهار پنج سال اخیر بر سر ایران گذشته، اعم از تحریمها، تهدیدها و همهٔ فشارهای رسانهای که واقعا طاقت فرسا بوده، اکثر ما یک چیز میخواستیم. کوتاه آمدن کشورمان سر مسألهٔ هستهای و انجام مذاکرات. همه امید داشتیم که مذاکرات خوب پیش بروند. برجام تصویب شد و ما احساس پیروزی کردیم و امید داشتیم که وضع بهتر و بسامان شود. ولی گویا اتفاقات دیگری میافتد. ما هر از گاهی شاهد ایدههای نوآورانهٔ کنگرهٔ آمریکا هستیم که به طرز حیرتآوری هوشمندانه و مکارانه است. در واقع ما همچنان در باتلاق انزوا هستیم و فشارها کم نمیشود. دلیل اینها چیست؟ نقض حقوق بشر در ایران؟ خواست آمریکاییها برای ورود به اقتصاد کشور؟ اختلاف سلیقه در جناحهای سیاسی آمریکا؟ اینها هر چند میتوانند حقیقت داشته باشند اما خوش بینانه است. روی دیگر سکهٔ برجام را هم باید دید. در واقع چرا این اختلاف سلیقه در تصویب برجام رخ نداد؟ بدون شک مسألهٔ برجام برای اکثر سیاستمداران آمریکایی معاهدهٔ جذابی بوده، در غیر این صورت اصلا حرفش هم زده نمیشد. برجام بهترین خبر برای آمریکا است. کشور ما ۸ سال تحریم شده است، ضعیف شده است، اما هنوز یک نقطهٔ تیره و تار برای چپاول تمام طمعکاران و سلطهجوهای جهان بوده، و آن خطر داشتن سلاح هستهای بود. ولی حالا، برنامهای دارد اجرا میشود که این نقطهٔ مبهم از بین رفته و ما را تبدیل به لقمهٔ چرب و نرمی برای رژهٔ سربازان کشورهای جنگ طلب کند. حملهای که منافع زیادی برای اسرائیل و غربیها خواهد داشت. اسرائیل بزرگترین دشمنش را بر زمین میزند، غربیها دستشان به نفتی میرسد که بوی آن همیشه سرمستشان میکرده و سود هنگفتی از فروش اسلحه خواهند برد. بر اساس گذشتهٔ آمریکا میتوان گفت که غذای حکومت این کشور، چیزی جز جنگ نبوده، وسیلهای که با آن میتواند مردمش را در توهم و ناآگاهی نگه دارد به بهانهٔ آن، کشورش را متحد نگاه دارد. در عین حال فایدهٔ خوبی به سرمایهداران بانفوذش میرسد. ویتنام، یوگوسلاوی، مکزیک، افغانستان و عراق مشتی از یک خروار آتشی است که آمریکا نقشی در به راه افتادنش داشته است.
شاید نظریهٔ توطئه باشد، اما باید هوشیار بود. چرا که آمریکا میتواند با تحریمهای خودش همچنان ما را تحت فشار بگذارد تا ضعیفتر شویم. برجام به آمریکا فرصت میدهد، تا قوای خودش را که در جنگهای اخیر از دست رفته باز گرداند. داعش که یک بازار اسلحه برای آمریکا است نفت تولید خواهد کرد و قیمت نفت تحت کنترل میماند. ما هم تمام ذخائر اورانیوم خودمان را خارج خواهیم کرد تا خیال تمام متجاوزگران راحت باشد که ما یک کشور سهل الوصول هستیم، تمام!
حواسمان باشد زیاد خوشبین بودن هم خوب نیست. چرا که ما با کشورهایی طرف هستیم که استاد مسلم برنامهریزی هستند. باید به یاد بیاوریم: بهانههای حمله به عراق را، کودتای ۲۸ مرداد را، تمام شکنجههایی که مردم ما از آمریکا تحمل کرده است را. میدانم ما با کشورهایی طرف هستیم که بر خلاف ما استاد برنامهریزی هستند. زنگهای خطر ذهن من به صدا در آمدهاند، تاریخ به جلو میرود و ساخته میشود و چه دردناک میتواند باشد، اگر روزی بفهمیم بازی خوردهایم.
من شاید دل خوشی از اتفاقات داخلی کشورم نداشته باشم، اما یک چیز را میدانم که تحمل پرسه زدن و جولان دادن به اجنبی را اصلا ندارم. اگر خیال مهمانی دارند، بدانند با همان اسنایپری که با رسانههایشان سرکوب میکنند، در پشتبامهای شهر و کشورم میایستم و دفاع میکنم. مادامی که زندهام، نمیگذارم متجاوزگری نفس راحت بکشد. من تا آخر جانم میایستم، مردانگی میکنم و زیر ذلت نمیروم. تا شاید روزی، دنیا بفهمد، بالاتر از ثروت، قدرت و آسایش، ارزشهای اصیل و مهمی هستند که همیشه زنده خواهند ماند.